هنوز ادبیات حروفیه در ایران مورد بررسی جدی قرار نگرفته و هنوز آثار شاعران و نویسندگان و اندیشمندان مرتبط با جنبش حروفیه گردآوری نشده، مورد شناسایی قرار نگرفته و هنوز از نعمت و اندیشههای ادبیات حروفیه بی نصیب هستیم. هرچند که در کتابخانه های رسمی کشورمان، آثار کم و بیش ارزشمندی وجود دارد اما زیر غبار سنگین سدهها گم گشته و در بوتهی فراموشی فرو رفته است. سخن از حروفیه فراوان رفته است و کتابهای چندی هر چند سطحی و گذرا نوشته شده است تنها و تنها بر اساس دو دیوان فضل الله نعیمی و عمادالدین نسیمی نوشته شده اند، آنهم تنها دیوان فارسی این دو شخصیت اصلی مورد استفاده قرار گرفته است. بنابراین هرچه نوشته شده باید سطحی و ناقص تلقی گردد. راقم سعی دارد حداقل با یافتن و نشر دیگر آثار حروفیه بتواند مواد بیشتری را در دسترس پژوهشگران این عرصه قرار دهد. بدین خاطر دو اثر دیگر از ادبیات حروفیه، یکی منسوب به خود مؤسس این طریقت – فضلالله نعیمی و دیگری ترجمه ی ترکی آن در همان محدودهی زمانی با اندکی دیرتر خواهد بود؛ اما میتوان به جرأت اندیشه های اساسی حروفیه را در این دو اثر – یکی به فارسی و دیگری به ترکی دریافت.
فضل اله نعیمی تبریزی (شهادت به تاریخ ۷۹۶ ه) آثار چندی به زبان فارسی نوشته است که بیشتر این آثار به نثر است و تنها دو اثر را به نظم سروده است که یکی دیوان اشعار اوست و دومی مثنوی عرش نامه. عرش نامه در حقیقت بیانگر فلسفه ی حروفی به نظم است. وقتی از ادبیات حروفیه سخن میگوییم باید در نظر داشته باشیم که مریدان فضل اله بیشتر از خود فضل در این عرصه قلم زده اند و برخی نیز آثار فضل را به ترکی ترجمه کرده اند. بر این اساس ادبیات حروفیه به دو زبان فارسی و ترکی و در گستره ی جغرافیایی خراسان تا سرزمین های بالکان پراکنده بوده است. البته آثار فضل الله همزمان با حیات وی ترجمه شده است و نشان از فراوان پیروان وی دارد و مریدان هر یک به نوبه ی خود در تبلیغ مرام حروفیه فعالیت داشته اند.
در میان ترجمه آثار فضل اله به زبان ترکی، ترجمهی عرشنامه توسط عامیل اوغلو از اهمیت بالایی برخوردار است. ترجمهای که تاکنون در ایران بعنوان مرکز فعالیت حروفیه مورد توجه قرار نگرفته و چاپ و منتشر هم نشده است. البته فضای فرهنگی ایران نیز چنین فرصتی را برای ادیبان فراهم نیاورده و لذا کسی را جرأت پرداختن بدان نبوده است. راقم این سطور خود را مؤظف به تدوین و نشر این آثار میداند و لذا سعی دارد یک به یکی این آثار را در فرصت های باقیمانده منتشر نماید تا شاید زمینه را برای محققان فراهم آورد.
دیگر مرید و خلیفه ی مطرح فضل اله یعنی رفیعی است که بشارت نامه را به ترکی سروده است و در واقع جاودان نامه ی نعیمی را به نظم ترکی درآورده است. شاید بشارتنامه جمله به حملهی جاوداننامه را منظوم نکرده باشد اما الهام از جاوداننامه و بیان کلیت آن مورد نظر رفیعی بوده و از انجام وظیفه سربلند بیرون آمده است. در عین حال یادآوری می شود که جاودان نامه توسط دیگران نیز چه به نظم و چه به نثر به ترکی ترجمه شده است که هر یک بحث های ادبی – فلسفی خود را دارند که به مرور و همراه با نشر این آثار بدانها خواهیم پرداخت.
عامل اوغلو ۲۶ سال بعد از مرگ فضلاله تن به ترجمهی عرشنامه داده است و در ۷ شعبان سال ۸۲۳ آنرا به پایان برده است. و نکته ی دیگر اینکه این ترجمه را به ابنطوغا از اولاد امیرتیمور که حاکم منطقه ی استرآباد در حدود سالهای ۱۳۸۸ میلادی بوده تقدیم کرده است. باز لازم است گفته شود که عرشنامه نیز همچون جاوداننامه بطور موازی توسط چند تن از پیروان فضل اله به ترکی ترجمه شده است. دلیل تعدد ترجمه ها گسترش حروفیه و پیروان فراوان این طریقت در کشورهای ترکزبان میباشد. در میان ترجمههای عرش نامه ترجمه ی عامل اوغلو دارای ارزش بالاتری است زیرا اکثر ترجمه ها دقت لازم را نداشته و برخی حتا بخشهایی از عرش نامه را ترجمه کرده اند در حالیکه – چنانچه نشان خواهیم داد – عامل اوغلو با رعایت امانت دست به ترجمه زده است. با این حال، عامل اوغلو نیز برای رساندن پیان فضلاله به صورت صحیح و قابل قبول به خدمت پیروان و دوستدارانش، گاهی یک بیت عرش نامه ی فارسی را در چند بیت ترجمه کرده و گاهی مضمون آن در چند بیت را تنها در یک بیت ترجمه و بیان داشته است. بنابراین این ترجمه دارای ارزش تالیفی نیز دارد.
ترجمه ی ترکی که اثر عامل اوغلوست نخستین بار توسط دکتر فاتح اوسلو-ار و با امکانات فراوان ترکیه چاپ شده است. قابل ذکر هم هست که دو اثر فارسی سروده ی فضل اله نعیمی و ترجمه عامل اوغلو هر دو با توجه به نسخه های خطی هر یک بطور جداگانه و همچنین با تطبیق دو اثر با یکدیگر و با مقابله ی چندین نسخه ی خطی به انجام رسانده است.
م. کریمی