کمپین صد چهارمین سال نسل کشی در غرب آذربایجان توسط ارامنه و جیلوها:
با توجه به شروع جنایات ضد بشری ارامنه و جبلوها در اسفند ماه سال ۱۲۹۶ شمسی علیه مردم غرب آذربایجان (مردم مظلوم اورمیه، سلماس، خوی، سولدوز) انتظار می رود از طرف شورای اسلامی شهرستانهای موصوف استان آذربایجان غربی ۲۳ اسفند ماه را سالگرد صدمین سال جنایت و نسل کشی مردم مسلمان و ترک مناطق غرب آذربایجان نامگذاری کرده و با همیاری دیگر ارگانهای استانی و شهرستانی و هم چنین نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی این روز را با درخواست و پیشنهاد در تقدیم رسمی نیز کشوری نیز به ثبت برسانند.
شش ماه جنایت و قتل وکشتار در اورمیه از اسفند ماه ۱۳۹۶ الی پایان مرداد ماه ۱۳۹۷ شمسی
نقش مدارس دینی و مدرسین دینی آن مدارس در قتل عام و نسل کشی مردم غرب آذربایجان چه بود؟
اولین مسیون امریکایی بنان مستر پرکینز در سال ۱۸۳۹٫م و ۱۲۱۷٫ش وارد خاک اذربایجان شد.
۲۷/۱۰/ ۱۲۱۷٫ ش (۱۷ ژانویه ۱۸۳۹٫ م) روز پنجشنبه. اولین مدرسه شبانهروزی در روستای سیر اورمیه توسط مستر پرکینز از مسیون های آمریکایی افتتاح می گردد.
با ورود مستر پرکینز پای مسیونهای اروپایی نیز به اورمیه باز می شود در مدت کوتاهی چندین مدارس میسیونری غرب در آذربایجان شروع به کار می کنند.
پرسبیتری ها: یکی از مذاهب دینی آسوری و ارامنه بودند که بعنوان اولین گروه از مبلغین مذهبی وارد ایران شدند.
در آستانه جنگ اول جهانی ۲۱ مبلغ مذهبی پرسبیتری همراه با فرزندان خود در اورمیه زندگی میکردند علاوه بر آن حدود ۱۲ میسیونر دیگر در تبریز زندگی میکردند که اکثراً آسوری و ارمنی بودند و در مدارس مذهبی پرسبیتری مشغول به تحصیل بودند؛ و همچنین یک بیمارستان برای آموزش پزشکی به سرپرستی دکتر کاکران در اورمیه تأسیس کرده بودند. کشیش «ویلیام شید»، مهمترین مبلغ پرسبیتری در طول جنگ اول جهانی در اورمیه بود و در قتلعام مردم اورمیه نیز به دست ارامنه و جیلوها او شرکت مستقیم داشت. عاقبت با فرار جیلوها و ارمنیها به سمت عراق او نیز فرار کرده و در بین راه به سبب ابتلا به بیماری «وبا» جان خود را از دست میدهد.
لوتریها. نوعی دیگر از مذهب پروتستان بودند که شانس خود را در آذربایجان میآزمودند. آنان اقدام به گشایش یتیمخانهای در اورمیه نمودند ولی در کارشان موفق نشدند و پس از سالها فعالیت در اورمیه و در آذربایجان بساط خود جمع کرده به کشورهای خود بازمیگردند.
آنکلیکانها: مسیون و مبشرین دینی و مذهبی بودند در سال ۱۸۸۶٫ م (۱۲۶۵٫ ش) در مناطق اورمیه و حکاری (منطقهای از خاک عثمانی) در کنار رهبرمذهبی جیلوها مارشیمون استقرار یافته با نسطوریان (جیلوها) ارتباط پیدا میکنند، ولی پساز اینکه غرب آذربایجان در سال ۱۹۱۴٫ م (۱۲۹۳٫ ش) توسط روسها اشغال میگردد و کلیسای آسوریها به کلیسای ارتدکس روسیه میپیوندد، این مسیون ها آذربایجان را ترک میکنند.
لازاریستها: لازاریستها اقوامی بودند که اول بهسوی کلدانیان که قبلاً به کلیسای روم پیوسته بودند روی آوردند، در قرن بیستم معتقدان این مذهب در آذربایجان در مکانهایی چون خسروآباد سلماس و اورمیه و تبریز مقر میگزینند، ولی نتیجه نمیدید؛ اما آپوستولیک نماینده مذهبی آنها از سال ۱۸۷۵٫ م ۱۲۵۴٫ ش در اورمیه مستقرشده و تبلیغات دینی خود را آغاز نمودند.
این مسیون در منطقه آذربایجان بهوسیله لازاریستها و خواهران سن ونسان اداره میشد و رئیس آنان «مسیو سونتاک» بود. در تبریز و سلماس شعبه داشتند. سونتاک در اورمیه نماینده پاپ اعظم بود. پس از جریان جنایات جیلوها در سال ۱۲۹۶ و ۱۲۹۷٫ ش در اورمیه سونتاک از شهر خارج نشده و پس از تسخیر اورمیه توسط قوای عثمانیها او نیز به جرم شراکت در جنایات و کشتار مردم، با تعدادی از آمرین این قتل و عام دستگیرشده و به همراه حکیم اسرائیلی در میدان توپخانه اورمیه به دار مجازات آویخته میشوند.
پروتستانها: دکتر آشیل گرانت با مسیو ژوستین پرکینز در اورمیه مسیون پروتستان را ایجاد میکنند. هدفشان از ایجاد مذهب پروتستان، ورود مسیحیان این منطقه به این مذهب بود و با ایجاد مدارس و مراکز آموزشی به زبان سریانی جدید تغییرات جدیدی در فرهنگ آسوریها منطقه به وجود میآوردند که بیشتر بتوانند در بین آنها نفوذ یافته و آنها را به عنوان یک نیروی جنگی در اختیار بگیرند
دهها نمونه از مدارس میسیونری و ماسونری دیگر در شرق عثمانی و غرب ممالک محروسه قاجار(مناطق آذربایجان) در قرون گذشته با ماموریت حفظ ادیان خود و در خفا جهت ایجاد یک دولت مسیحی همانند دولت اسرائیل مشغول فعالیت بودند و ماموریت آنها برای پیش برد اهدافشان توام بود با بی هویت نمودن و یا اصطلاحا( مانقوردسازی) افراد صاحب نفوذ و مثلا طیف باسواد ملت ما بود و واقعا در این امر موفق نیز بودند.
از منورالفکرهای زمان قاجار و ترویج یافتگان حکومت منحوس پهلوی و ادامه دهنگان آنها در حکومت جمهوری اسلامی همان هایی هستند که طیفی ناآگاهانه هنوز به آنها میبالند.
مذهب ارتدکس: مسیون روس در سال ۱۸۹۸٫ م ۱۲۷۷٫ ش در شهر اورمیه پایگاهی برپا مینماید و یک شرکت تجاری روس نیز در آن شرکت میکند. در همان سال از طرف روسها در اورمیه و سلماس امضاهایی از نسطوریان و کلدانیان جمعآوری میکنند به این عنوان که «این جمعیت (نسطوریان و کلدانیان) برای محافظت از آنها خواستار پیوستن به کلیسای روس میباشند». در پی آن در روستای سپرغان اورمیه بالاترین مقام مذهبی نسطوریان سکونت داشت بلافاصله اعلام میدارد که خود مذهب ارتدکس را پذیرفته است و به دنبال اعلام وی ۲۰۰۰۰ نفر از آسوری های اورمیه و سلماس ارتدکس میشوند؛ که مذهب قبلی آنان نسطوری کاتولیک «رومی» و «سریانی انجیلی» بود. تغییر مذهب مسیحیان نسطوری و کلدانی به مذهب ارتدکس در ایران و روسیه از سیاستهای روسیه برای ازدیاد جمعیت و همچنین تأمین نیروی انسانی برای ادامه جنگ جهانی اول بود که روسیه در آن درگیر شده بود.
امروز بعد از گذشت سالهای سال یکی از وظایف ملت ما این خواهد بود که این نژاد پرستی که با لباس دین و مذهب بر ملت ما روا رفته و در لوای آن جنایات دهشتناکی در مناطق غرب آذربایجانبه ملت ما روا گشته است را برملا نموده و به دانش آموختگان کج اندیش این مدارس مسیونری و افکار نه تنها صلیبی بلکه فاشیستی آنها را در جای جای ایران و آذربایجان رسوا نموده و به دنیا فهمانده شود که دیگر فرصتی به ترویج افکار نازیستی آنها در این خاک و در بین ملت آذربایجان داده نخواهد شد.
استعداد قشون ارامنه و جیلوها در اورمیه به قلم نیکیتین کنسول روس:
استعداد قشون ارامنه و جیلوها در اورمیه. نیکتین کنسول روس که درواقع یکی از گردانندگان این بازی (تشکیل قوای مسلح مسیحی و جنگ و کشتار در آذربایجان بود.) در یادداشت خود استعداد قشون ارمنی و آسوری را در اورمیه را چنین قید کرده است:
تیرانداز آشوری ۴ گردان. تیرانداز ارمنی ۲ گردان با ۴ عراده توپ کوهستانی و ۳۰۰ سوار، یک گردان مسلسل، یک سرویس تلگرافچی، علاوه بر قشون فوق تعداد هزاران نفراز نسطوریان آواره پناهنده به ایران بهصورت نیروی پیاده و یا ارمنیهای قاچاق وارده از ارمنستان و همچنین مسیحی و آسوری ساکنان روستاهای اطراف اورمیه و سلماس به استعداد این قشون اضافهشده بودند و فرماندهی عالی قشون با کلنل کوزمین روسی الاصل بود. با کمک ۳ افسر فرانسوی و حدود ۳۰ صاحبمنصب روسی، فرانسوی، انگلیسی و حمایت همهجانبه بیش از ۱۰ نفراز مسیونهای آمریکایی با اعتبارهای کلان مالی که به همین منظور برایشان از امریکا واگذار میشد و آنها اهداف خود را عملی میکردند.
مستشاران نظامی دول غرب که در لوای مبلغین دینی در غرب آذربایجان لانه کرده بودند با تقسیم مسئولیت، ماموریت اصلی خود را بهطور آشکار بر عهده گرفتند. هدایت جنگ و کشتار در وهله اول توسط خود مارشیمون رهبر مذهبی ارامنه و جیلوها از شهر اورمیه شروع شد با انتخاب پطرس ارمنی به فرماندهی قوای مسلح ارامنه و آسوری و متعاقبا بعد از رفتن پطرس برای انتقام گیری از سیمتکو به سلماس، انتخاب سرهنگ کوزمین روسی به عنوان جانشین پطرس در اورمیه قتلعام مردم بدست ارامنه و جیلوها با شدت و قساوت تمام شروع شد. افرادی چون سرهنگ بازیل نیکتین کنسول روس، رئیس ستاد قوای مسلحه و طراح نقشههای آدم کشی ارامنه، سرهنگ زوداولسکی، میلر همکار نیکتین کنسول روس در اورمیه که فرماندهی قسمتی از جیلوها را بر عهده داشت، ژنرال گریسی کنسول انگلیس سرهنگ لردکرزن که قصد تشکیل دولت ارمنی و آسوری در خاک آذربایجان را طراحی می کرد ژنرال دنسترویل Dunsterville فرمانده قوای نظامی انگلیسی در خاورمیانه، مسیو رایس و آرنولدنوین بی از اعضای کمیته ارمنیهای نژادپرست، کاپیتان جرج ف گریسی Cracey سروان مک داول افسران اطلاعاتی انگلیس، ژنرال کارپو Carpov سرهنگ قوژیل p.Caojoel فرانسوی فرمانده آمبولانس (کذایی فرانسه)، دکتر لپسیوس، ژنرال لیوتنان کاسفل، ژنرال آنتوان گلاریس، ژنرال پالتافیف از افسران ارشد فرانسوی در لوای استقرار آمبولانس فرانسوی وارد اورمیه شده بودند، دکتر گردون پادوک، دکترولیام شید [شد] کنسول امریکا و مسبب بزرگترین جنایات در آذربایجان، دکتر آلیس، ماژور ایدی، ویلیام بیچ، دکتر هری پاکارد، همکار پطرس در کشتار مردم، کاپیتان پیی رسون، حکیم سلیمان نماینده قنسولگری امریکا در اورمیه، حکیم ایوشه، حکیم افشلیم، مونسینیور سُنتاک نماینده پاپ اعظم، مسیو شاتل، و ژنرال پطرس آسوری الاصل فرمانده نظامی ارامنه و آسوریها در قتلعام مردم آذربایجان و میرزا برادرش، شموییل خان سرهنگ، دکتر یونان از عناصر آمریکایی و دهها نفر از افسران ارشد ارمنی و داشناکسیون و دیگر اشخاص بهاصطلاح انساندوست و در عمل جنایتکار بهمنظور سازماندهی و
هدایت ارامنه و جیلوها مشغول کشتار بودند.
صدوچهار سال پیش بزرگترین کشتار انسانی و نسل کشی تاریخ بشری توسط ارامنه و جیلوها به رهبری مسیونهای اوروپایی و امریکایی و روسی در آذربایجان غربی بوقوع پیوست.
فقط قتل عام اسفند ماه سال ۱۲۹۶ در اورمیه ذکر شده است.
۱/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۹ جمادیالاول ۱۳۳۶٫ ق) روز پنجشنبه. تعداد قریب به ۱۰۰ نفراز اهالی خارج شهر و روستاهای اطراف اورمیه به دست جیلوها کشته میشوند. در همان اوایل تشکیل قوای مسلحه و تعدیات کمیته داشناکها به رهبری (بارون آرداشیز)، ارشد همایون که ریاست امنیه اورمیه را به عهده داشت. از مسئولین حکومتی شهر میخواهد که کار اشرار را یکسره کند تا بیش از این موجب قتل کشتار مردم نشوند. متأسفانه تا مسئله را با مسئولین حکومتی اورمیه در میان میگذارد آنها رضایت به این کار نمیدهند حال به خاطر دلسوزی و یا انساندوستی بود و یا نگرانی از برخورد حکومت مرکزی، به هر دلیل همین عدم رضایت موجب میشود، شهر شاهد عواقب ناگوار و هولناکی بشود و همین سهلانگاری سبب شود دهها هزار نفر انسان بیگناه به دست اشرار ارامنه قتلعام گردند.
۲/۱۲/ ۱۲۹۶٫ ش (۱۰ جمادیالاول ۱۳۳۶٫ ق) پنجشنبه. ایجاد درگیری در بازار اورمیه توسط جیلوها و کشته شدن چندین تن از اهالی شهر در داخل بازار و منطقه شهر چایی و دستگیری قاتلین آنها.
آقای اجلاالملک حاکم شهر اورمیه سران مسیحی را جهت شرکت در جلسه به اداره حکومتی دعوت میکند. در این جلسه مسیو قوژیل رئیس آمبولانس فرانسوی، مسیو سنتاک نماینده پاپ نیز حضور داشتند. در میان جلسه خبر میرسد که مسیحیان در اطراف شهر پراکندهشده و مردم را به قتل میرسانند. آن روز بیش از ۱۰۰ نفراز مردم شهر و روستاهای اطراف اورمیه به دست مسیحیان کشته میشوند.
۲/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۱۰ جمادیالاول ۱۳۳۶٫ ق) شب یکشنبه. ضمن قتلعام مردم در داخل کوچهها و محلههای اورمیه قریب به ۵۰۰ خانه در محلههای عسگرخان، مهدی القدم، یوردشاهی در شهر به دستور مارشیمون رهبرمذهبی مسیحیان (آسوریها) و مستر شید آمریکایی به آتش کشیده شده و سوزانده میشود. در همان روز برای ملاقات سیمتقو و مارشیمون درکهنه شهر سلماس که در اصل از طرف انگلیسیها و دیگر متحدان دول متفقین در جنگ اول جهانی طراحی و ساختهوپرداخته میشد برنامهریزیشده و در خصوص چگونگی به دست گرفتن سرنوشت مردم منطقه در غرب آذربایجان و نوع حاکمیت آن تصمیمگیری میشود.
۲/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۱۰ جمادیالاول ۱۳۳۶٫ ق) شب پنجشنبه. محلات یوردشاه و عسگرخان در اورمیه توسط ارامنه و جیلوها تاراج و به آتش کشیده میشود. جمع کثیری از مردم را مقتول و زخمی میکنند. خانه علیاشرف آقا از مجتهدین شهر را نیز غارت کرده و پسرش علی موفق میشود اهل عیال خود را به خانه همسایهها فراری دهد. در کوچه نوگئچر جنازه جمعی از کشتهشدگان بر روی زمین افتاده بود. در آن شب دهشتناک تعداد ۲۰۰ نفراز سواران قرهداغی که در معیت اجلال الملک حاکم اورمیه برای محافظت و کمک به مردم اورمیه آمده بودند از ترس جان خود به بهانه کمبود فشنگ با فرماندهشان (قهرمان خان) شهر را تخلیه کرده و از راه سلماس به سمت تبریز فرار میکنند و امید مردم شهر که بیشتر به آنها بسته بود به یاس بدل میشود.
۳/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۱۱ جمادی الاول ۱۳۳۶٫ ق) روز جمعه. کشتار سربازان قزاقخانه دولتی اورمیه به دست جیلوها در قلعه نصیر الدوله «در محل فعلی استادیوم تختی کنار رودخانه شهر چایی». برای سربازان ایرانی یک نفر افسر روسی بهعنوان فرمانده تعیینشده بود، برای اینکه سربازان در جلوگیری از کشتار همشهریانشان دخالتی نکنند، تصمیم میگیرند آنها را به بیرون از شهر (بالای شیخ تپه) اعزام نمایند. در این ماجرا سلطان رضاخان فرزند امیر افخم والی «علیخان سرتیپ افشاراورمیه» معاون قزاقخانه بود از اعزام سربازان به بیرون از شهر امتناع کرده و تصمیم میگیرد به یاری مردم شهر شتافته و از کشتار آنان جلوگیری نماید ولی وی از طرف روسها به کنسولخانه روس دعوتشده و بهمحض ورود به کنسولخانه به گلوله بستهشده و کشته میشود. از طرف دیگر قوای مسلحه به فرماندهی میرزا برادر پطرس ایللو به قزاقخانه حمله برده و تمام سربازان را قتلعام مینمایند. رئیس قزاقخانه با چند نفراز سربازان به سمت گلمانخانه فرار میکنند. چون کشتی برای رفتن به تبریز در آنجا آماده نبوده او نیز به سبب فشار روانی در آنجا خودکشی میکند.
۳/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۱۱ جمادیالاول ۱۳۳۶٫ ق) جمعه. تعدادی از مردم روستاهای اورمیه که روز گذشته به دست ارامنه و جیلوها کشتهشده و جنازههایشان در بیابان مانده بود. دو نفراز مردان جسور و غیرتمند بنامهای قارداش و داداش امروز در هنگام جمعآوری جنازهها با جیلوها درگیر میشوند.
جیلوها برای ایجاد وحشت و کشتار مردم محله خزران را هدف گلوله توپ قرار میدهند و از همان لحظه یعنی از عصر روز سوم اسفند کشتار سهروزه مسلمانان به دست ارامنه و جیلوها شروع میشود. شهر از سمت دیگاله و کوه جهودان زیر گلولههای توپخانه ارامنه قرار میگیرد؛ و مقاومت جوانمردانهی دو برادر به نامهای قارداش و داداش در مقابل تعدی جیلوها در این چندروزه تحسینبرانگیز بوده است. هدایتکننده این کشتار پطرس ایللو بود نیروهای مسلح ارامنه و آسوری در داخل شهر اورمیه نیز همچنان به قتلعام مردم و غارت اموال آنان ادامه میدهند. محله سید حسین باغی، کوچه حمیدان، محله یوردشاه، عسگرخان و مهدالقدم تماماً قتل و غارتشده و باقیمانده خانههایشان نیز به آتش کشیده میشود. معتمدالوزاره که در محل عمارت حکومتی گرفتارشده بود و راهی برای رفتن به خانه خود نمییافت، شبانه به منزل شاهزاده سیمیار که رئیس تلگرافخانه بود پناه میبرد. در این اثنا تعدادی از آقایان علما، امرا، تجار و کسبه که در حکومت بودند. با بیرق سفید عازم کنسولگری امریکا میشوند.
روز سوم اسفند مسیحیان ارامنه و جیلوها وارد خانه حشمت الملک (غلام خان حشمت) شده و بعد از ایجاد شکاف در دیوارخانه او، داخل چهار برج حکومتی شده و از آن طریق خانهی حاج معصوم خان و حاجی اصلان خان میر پنجه را نیز غارت میکنند.
… پس از کشته شدن رضاخان پسر والی و رئیس قزاقخانه، کنترل و اداره نظمیه شهر اورمیه به دست پطرس و همکارش ابراهیمخان ارمنی از قاچاقهای ارمنستان میافتد.
۴/۱۲/۱۲۹۶٫ ش در داخل شهر اورمیه بسیاری از خانهها را در نزدیکی مرکز حکومتی شبانه ارامنه و جیلوها غارت کرده بودند ازجمله خانه آقای اجلال الملک حاکم شهر را که به مقدار ۵۰۰ تومانی از اشیاء قیمتی منزلش را غارت و حتی سندهای حکومتی را نیز از خانه وی برده بودند. همچنین ضمن غارت منازل صمد اف و حاج اسماعیل معین اف همه افراد را نیز به قتل رسانده بودند.
۴/۱۲/۱۲۹۶٫ ش ابلاغ اولتیماتوم دوم کمیته مسلح ارامنه و جیلوها به مردم شهر اورمیه: ژنرال پالتافیف، پولکونیک کوزمین و لیوتنان کاسفل، با صدور بیانیهای بدین شرح مجوز کشتار مردم را به ارامنه و جیلوها صادر میکنند. متن اولتیماتوم: «به علت عدم توانایی دولت ایران، مقتضی است در آذربایجان اقدام به تشکیل قشون ملی از ملت مسیحی و نصارا (جیلوها) داده شود. متأسفانه تعدادی اهالی متنفذ اورمیه همکاری ننموده و از طرفداران دشمنان ما (عثمانیان) بوده و مناسبات ما را مختل میکنند؛ و این امر در چند روز گذشته منجر به تلفات شده است. چون متفقین از تشکیلات جدید منصرف نخواهند شد. لذا تشکیل مجلس مرکب، در خصوص انجام مواردی چون تعیین رئیس پلیس، خلع سلاح مسلمانان، تحویل چهار نفر مظنون، (آقای صدر نماینده منتخب مردم در مجلس شورای ملی، حاج صمد زهتابی از رجال معروف شهر، ارشدالملک رئیس نظمیه صولت خان ارشد همایون مدیر امنیه)، تضمین جان صاحبمنصبان روس و فرانسه و سالداتشان، سریعاً اقدام گردیده و حکومت در هر مورد لازم باید به مجلس توضیح بدهد و همچنین قزاقهای ایرانی باید تحت اطاعت صاحبمنصبان روسی باشند.» با این بیانیه درواقع مأمورین روسی و انگلیسی تمام ملت اورمیه و اطراف آن را دستبسته در اختیار یک عده آدم شرور جانی قرار میدادند که کمترین کارشان جنایت و غارت بود. همین اولتیماتوم بهانه و مبنای جنایاتی شد که یک ملت چند صدهزارنفری در شهر و خانههای خود زندانی شدند و یا با شکنجه و تجاوز به قتل رسیدند و یا از گرسنگی و هزاران آلام جانکاه جان باختند.
… طی کمسیونی که بین اشرار ارامنه و جیلوها و مسئولین حکومتی اورمیه تشکیل میشود برای جلوگیری از قتل و کشتار مردم وهم چنین در خصوص کنترل خلع سلاح مسلمانان، آسوریها و ارامنه، در حضور مستر شید آمریکایی با نمایندگان مسلمانان انجام میگیرد و سپس برای پیگیری همین امر در منزل پولکونیک کوزمین در حضور مونسیونور سنتاک نماینده پاپ اعظم با مسیو قوژیل رئیس مریضخانه فرانسوی انجام میشود تأکید میگردد ولی همچنان نیکتین کنسول روس نماینده تامالاختیار ارامنه با این جریان همراهی ننموده و از طرف دیگر لیوتنان کاسفل فرانسوی اظهار میدارد: اگر سلاحهای موجود درد است مسلمانها تحویل نگردد، دستور قتل و غارت دوباره شروع خواهد شد.
۵/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۱۳ جمادیالاول ۱۳۳۶٫ ق) روز یکشنبه ارامنه و جیلوها در مدت چند روز گذشته هزاران نفر را در کوی و برزن محلان اورمیه به قتل میرسانند. امروز را مردم اورمیه امان میگیرند تا جنازههای خود را از کوی و برزن جمعآوری کرده و دفن نمایند. جنازهها که چند روزی بود در جلوی چشمان اشگ آلود مردم در کوچهها و داخل خانهها بلاتکلیف مانده بود.
۵/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۱۳ جمادیالاول ۱۳۳۶٫ ق) روز یکشنبه. آقای صدر نماینده منتخب مردم در مجلس شورای ملی و حاج صمد زهتابی از رجال معروف شهر اورمیه، برای نجات جانشان به کنسولگری امریکا پناه میبرند. ارشدالملک آقازاده رئیس نظمیه متواری شده و از شهر خارج میشود؛ و ارشد همایون سعدآبادی مدیر امنیه شهر نیز برای حفظ جانش به مسیون فرانسه رفته متحصن میشود.
۶/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۱۴ جمادیالاول ۱۳۳۶٫ ق) روز دوشنبه. کشتار دستهجمعی مردم قهرمانلو اورمیه. جیلوها به قریه قهرمانلو حمله کرده و بعد از کشتن تعداد زیادی از مردم، اموال و احشام روستا را بهکلی غارت میکنند. در داخل شهر اورمیه نیز اهالی شهر تمامعیار به دست ارامنه و جیلوها گرفتارشده بودند. کشتار وحشیانه ادامه داشت تا اینکه مردم از ناچاری در مقابل اولتیماتوم قوای مسلحه تسلیم میشوند. دروازه بالوو را جیلوها به آتش میکشند و محله آن را غارت میکنند چهار نفراز سران قوای نظامی و انتظامی، آقایان صدر، ارشدالملک رئیس نظمیه، ارشد همایون رئیس امنیه و حاج صمد زهتاب را که جزو موارد اولتیماتوم بودند (و این نفرات میبایست دستگیر و تحویل ارامنه میشدند) بهطور پیگیر از مردم شهر میخواستند که آنها را دستگیر کرده و تحویل کمیته نصارا بدهند. و از طرفی نیز هرچه سلاح در دست مردم شهر بود جمعآوری می کردند.
۷/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۱۵ جمادیالاول ۱۳۳۶٫ ق،۲۵ فوریه ۱۹۱۸٫ م) روز سهشنبه. ارامنه و جیلوها در اطراف شهر اورمیه بهشدت به قتل و غارت مردم محل ادامه میدادند تعدادی برای نجات جان خودشان به بیرون از شهر فرار میکردند. بدبختانه آنکسی هم که از دست کشتار جیلو ها و ارامنه نجات مییافتند و از شهر بیرون میرفتند به علت بعد مسافت تا مقصد دیگر برای سرپناه گرفتن در بیابانها خوراک وحوش میشدند و یا از شدت سرما یخزده و میمردند.
۲۹/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۶ جمادی الاخر ۱۳۳۶٫ ق) روز چهارشنبه. جیلوها به علت کشته شدن مارشیمون درکهنه شهر بهطور سبعانه در اورمیه و سلماس کشتار میکردند. باقیمانده زندگان به دیلمقان و خوی متواری شده بودند. جسد مارشیمون را نیز جهت دفن به خسروآباد حمل کرد.
۳۰/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۷ جمادیالثانی ۱۳۳۶٫ ق) روز پنجشنبه. افراد سرشناسی که در واقعه قتل مارشمعون در اورمیه کشته شدند عبارتاند از : ملأ علیقلی آخوند و فرزندش میرزامحمود و فرزند دومش میرزا عبدالله، میرزا ابراهیم مجتهد، میرزا صادق سولدوزی، صدر العلما، ملا علی قراجه نوگئچر، میر جلال مدرس جلالیه مدیر مدرسه، ملا احمد روضهخوان محله یوردشاه ملأ سیف اله باهدفی که داشت دو نفر را کشت و بعد کشته شد، حاجی بیوک آقا، ملأ اسماعیل عیسی لو (سرش را از تن جدا کرده بودند)، میرزاعلی اصغر ثقهالاسلام اورمی، میرزا نورالهخان محله آغداش و بیش از ده هزار نفر انسان بیگناه که با وضع فجیع توسط ارامنه و جیلوها قتلعام میشوند. مردم تا سه روز از ترس قتلعام در نقبها، چاهها، تنورها، کاهدانیها زیر علوفهها خود را مخفی میکنند تا از قتلعام در امان باشند.
۳۰/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۷ جمادیالثانی ۱۳۳۶٫ ق) روز پنجشنبه. جمعآوری اجساد ده هزار نفر مردم به قتل رسیده و مظلوم اورمیه از داخل شهر. مردم در قبرستان حاجی خان در محل فعلی (سازمان تبلیغات اسلامی) کانالهایی کنده و جنازهها را بهصورت دستهجمعی در داخل کانالها جا داده و یکجا دفن مینمایند.
تصویر گور دسته جمعی ۱۰۰۰۰ انسان که در عرض چند ساعت در داخل شهر اورمیه به قتل رسیدند محل گورشان جای حیاط تبلیغات اسلامی فعلی در خیابان امام اورمیه
۳۰/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۷ جمادی الاخر ۱۳۳۶٫ ق) روز پنجشنبه. مارائلیا مارشیمون رهبرمذهبی جیلوها که به دست سیمتقو کشتهشده بود. در خسروآباد سلماس دفن میشود.
۳۰/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۸ جمادیالثانی ۱۳۳۶٫ ق) روز پنجشنبه. در همین روز در اورمیه آقایان معین الاسلام، حاج امینالرعایا، ملک التجار، حاج محمدباقر و آقای اجلاالملک حاکم اورمیه به دستور کوزمین توقیف میشوند.
۳۰/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۷ جمادی الاخر ۱۳۳۶٫ ق) روز پنجشنبه. حاج میر احمد آقا از محترمین ولایت اورمیه را در دربند (کوچه) متصل به حکومت به قتل میرسانند، به همراه خانهی وی بقیه خانههای اطراف نیز غارت میکنند.
… چگونگی تشکیل ارتش و دولت مسیحی در غرب آذربایجان: در اوضاع نابسامان ایران که حاکمان تمامکمال از ایجاد تأمین امنیت کشور عاجز بودند و کابینه بیکفایت احمدشاه حاکمیت بر امور کشور را ازدستداده بود. دولت فرانسه با اختصاص ۲۰۰۰۰ فرانک فرانسوی و گذاردن آن در اختیار انگلیسیها، مشغول تشکیل ارتش مسیحی در داخل کشور ایران میشود و به قول سرگردگریسی آنان در فکر تأسیس حکومت خودمختار آسوری و ارمنی در غرب آذربایجان به رهبری پاتریاک مارشیمون بودند.
۲۰/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۱۰ مارس ۱۹۱۸٫ م) روز دوشنبه. جیلوها وارد سرای حاجی مؤید النجار شده، سرای حجره وی را که مملو از اجناس بود غارت مینمایند؛ و این عمل آنها هرروز در محلهای یا راستهی از بازاری تکرار میگردد و چندین خانه غارت میشود. مردم از ترس جان خود و خانوادههایشان و به علت کشتار و غارتهای شبانه، شبها روی بامها کرسی گذاشته و در اطراف کرسی میخوابیدند و بهنوبت کشیک میدادند در صورت غارت اموالشان حداقل جانشان به خطر نی افتد. سگها در اثر خوردن گوشت جنازه انسان هار شده بودند. به زنده نیز حملهور میشدهاند.
… اقوام پناهنده نسطوری یا نصارا (جیلو) به خاک آذربایجان به همدستی ارامنه بومی و ارامنه قاچاق(دستههای آدمکش داشناکها و هینجاکها) که از ارمنستان وارد ایران شده بودند، در مدت ۵ ماه و ۲۶ روز (از اول اسفندماه ۱۲۹۶ الی ۱۶ مرداد ۱۲۹۷ ش) در حدود ۱۳۰ الی ۱۴۰ هزار نفر آذربایجانی را در اورمیه سلماس، خوی و سولدوز قتل و عام کرده و تمام آبادیها را تخریب و خالی از سکنه و ویران نمودند. و پس پایان کار آنها، کشتار و قتل غارت مردم به دست اکراد به سرکردگی سیمتقو شروع میشود. بلایای طبیعی و قحط و قلاع نیز تا سال ۱۲۹۹ به همین نسبت بدبختی میآفرید و تلفات خسارت جانی فراوانی ببار میآورد. طوری که تا پایان سال ۱۲۹۹٫ ش آمار تلفات جانی به ۲۵۰۰۰۰ نفر میرسد.
۲۵/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۲ جمادی الاخر ۱۳۳۶٫ ق ۱۹۱۸٫ م) روز شنبه. محمدحسن میرزای قاجار ولیعهد و فرمانروای آذربایجان از قصد دیدار سیمتکو و مارشیمون مطلع شده و هیئتی از آقایان وثوقالممالک، حاجی محمدرحیم نصرت ماکویی و سالار نظام آواجیقی آنان را به سلماس اعزام مینماید تا مانع قتلعام مردم شوند. این هیئت یک روز قبل از ورود مارشمعون به سلماس در منزل میرزا حسنخان کارگزار سلماس اقامت میکنند. مارشیمون برای دیدار وثوقالممالک برادر خود داود را جهت استقبال به دیلمقان میفرستد؛ و در بین آنها حرفی از آمدن آنان به دیلمان به میان نمیآید. فقط قرار گذاشته میشود. فردا مارشیمون با وثوقالممالک در قریه خسروآباد دیدار کرده و مذاکره مفصل به عملآورند.
۷/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۱۵ جمادیالاول ۱۳۳۶٫ ق،۲۵ فوریه ۱۹۱۸٫ م) از طرف کمیته نصارا دستور خلع سلاح مردم اورمیه صادرشده بود در مدت ۴۸ ساعت کلیه سلاحهای مسلمانان به تعداد ۴۰۰ قبضه جمعآوری و تحویل قوای مسلحه مسیحیان داده میشود. مردم کاملاً در مقابل این جمعیت شرور و جانی بلادفاع میمانند. بااینهمه مسیو سنتاک و مسیو قوژیل فرانسوی تهدید میکنند: «چنانچه اسلحهای دست مردم مانده باشد، دوباره دستور کشتار داده خواهد شد.»
… در اسفندماه ۱۲۹۶٫ ش، قتلعام مردم بیدفاع اورمیه و روستاهای اطراف آن به دست ارامنه و جیلوها. خانههای مردم تماماً غارتشده و خالی از هرگونه ارزاق بود و بیشتر خانهها تخریب گشته بود. سرمای زمستان ازیکطرف و گرسنگی و آوارگی در شهر و روستاهای اطراف از طرف دیگر سبب شده بود مردم در گوشههای مساجد و دخمههای بیدروپیکر پناه بگیرند و درنتیجه روزانه صدها انسان از فلاکت جان خود را از دست میدادند. گندم جُوالی از ۳ تومان به ۱۰۰ تومان رسیده بود. آنهم اگر پیدا میشد و یا اگر کسی توان خریدش را داشت. نانواییها با مستحفظ اداره میشده است. مردم گرسنه، به نان دست مردم حمله میبردند. وضعیت بهطور غیرقابلتوصیف دهشتناک و غمانگیز بوده است.
۱۱/۱۲/۱۲۹۶ ش (۱ مارس ۱۹۱۸ م) روز یکشنبه. به دنبال جنایات ارامنه و جیلوها در اورمیه. قرارگاه مرکزی قوای عثمانی به سپاه ششم خود دستور اشغال اورمیه را صادر میکند. ولی سپاه ششم به علت کثرت قوای جیلوها و باز شدن جبهه جنگ با وسعت زیاد اعلام میکند: فعلاً این عملیات به دلایل وسعت خط جبهه جنگ، عملیات در آن مقدور نیست.
۱۲/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۲۱ جمادی الاول ۱۳۳۶٫ ق) روز سهشنبه. از روز پیش در اورمیه و آبادیهای اطراف آن توسط جیلوها و ارامنه کشتار شروعشده بود و همچنان ادامه داشت. پس از کشتن مردم، جیلوها اموالشان را غارت کرده و خانههایشان را آتش میزدند. امروز برای بهانهجویی بیشتر، مسیحیان اعلام میکنند که دست اهالی شهر سلاح وجود دارد و باید تحویل کمیته آنها داده شود و تهدید میکنند چنانچه بعد از تفتیش سلاحی پیدا شود، در قبال آن ۵۰۰ تومان جریمه و یا صاحب اسلحه اعدام خواهد شد. آنان هرروز به بهانهای مردم و ساکنین اصلی شهر را قتلعام مینمایند.
۱۳/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۲۰ جمادیالاول ۱۳۳۶٫ ق) روز دوشنبه. آقای اعتضادنظام از طرف نمایندگان مسلمان و مسیحی به ریاست نظمیه اورمیه انتخاب میگردد. ولی ارامنه بهزور وی را برکنار نموده و بجایش سرهنگ کوزمین روسی را میگمارند. در طرف دیگر جیلوها همچنان در شهر اورمیه و اطراف آن قتل و کشتار راه انداخته و خانهها را تاراج میکنند.
… بر اساس آخرین آمار از منابع رسمی خارجی برآورد خسارات وارده به جان و مال مردم آذربایجان از شروع تا خاتمه جنگ جهانی اول و قتل و غارت اقوام نسطوری و ارامنه و اکراد بدین شرح است. از طرف روسها مبلغ ۲۱۵۰۰۰۰۰۰ تومان خسارت مالی و از طرف عثمانیها مبلغ ۲۷۰۰۰۰۰ تومان خسارت مالی و از طرف انگلیسیها ۱۶۰۰۰۰۰ تومان به آذربایجان در کشوقوس این دول خسارت واردشده بود. بر اساس ادعای مجله بلژیکی استوک (خاور نزدیک) منتشره در ۱۹۳۰ م، بیش از ۷۵ درصد از جمعیت آذربایجان قریب به ۱۵۰۰۰۰ نفر در جنگهای پیشآمده کشتهشدهاند. تمام روستاهای اورمیه و سلماس با خاک یکسان شده بودند، باغات و مزارع صد درصد پایمال گردیدهاند.
… مارشيمون رهبر مذهبي جيلوها و مسئول كشتار هزاران انسان بيگناه بود او پس از تسلط بر اورميه با جمعي از جيلوها و ارامنه به ملاقات همتای خودش در ديلمان سلماس اسماعيل سیمتقو ميرود. اجلالالملك حاكم وقت عملا از حكومت برکنار شده بود، بجاي وي آقاي امير نظمي امير تومان را پيشنهاد كرده بودند. که وي نيز با توجه به وضع موجود این مسئولیت را نمیپذیرفت. نیکتین کنسول روس از طرف دیگر تعدادی از بزرگان شهر چون حاج مویدالتجار، حاج قزل علیخان، حاج احمد قورخانه، اسدآقا آغداش، حاج ملاکریم و چند نفر دیگر را به علت اینکه از آنها ناراحت بود و احساس میکرد افراد بانفوذی در شهر هستند دستگیر کرده بود تحویل پطرس بنماید. مجلس با این عمل ایشان مخالفت میکرد. این افراد مدتی درجای نامعلومی در حبس میمانند؛ و بعد نیکتین روسی به علت داشتن کینه دستور قتل این افراد را صادر میکند.
۱۵/۱۲/۱۲۳۹۶٫ ش (۲۲ جمادیالاول ۱۳۳۶٫ ق) روز چهارشنبه. ارامنه و جیلوها که به دنبال بهانههایی بودند تا دست به کشتار و غارت بزنند، همین خلع سلاح را بهانه کرده اقدام به تفتیش خانهها میکنند و در حین ورود بنام اینکه کسان پطرس ایللو هستند منازل مردم شده اموالشان را غارت نموده و در صورت مقاومت صاحبانشان را به قتل میرساندند
… طرح و برنامه از پیش تعیینشده ملاقات مارشیمون و اسماعیل سیمتقو، با طراحی دول متفقین در جنگ جهانی اول، توسط سرگرد گریسی نماینده دولت انگلیس که خود نیز د این ملاقات مارشیمون را همراهی میکرد! این بود؛ که یک دولت مرکب از دو قوم آسوری و کرد با حمایت همهجانبه دول استعماری در منطقه غرب آذربایجان تشکیل داده و مردم بومی منطقه یعنی ترکها را یا با قتل و عام و کشتار و یا با کوچ اجباری از دیار و وطن خودشان دور نموده و پاکسازی و بهنوعی نسلکشی نمایند. پسازآن نیز تبریز را تصرف نموده و دولتی مسیحی با حمایت متفقین (روس و انگلیس و فرانسه و امریکا) در منطقه شرق آذربایجان برقرار کرده و جایگزین نیروهای روسی در منطقه علیه دولت عثمانی ایجاد کنند. البته اگر دولت عثمانی جلوگیر این مسئله نمیشد با توجه به بیکفایتی زمامداران آن موقع ایران این کار چیز بعید یا غیرممکنی نبود. بهمحض خبردار شدن جیلوها و مسیحیان از مرگ پاتریاک مارشیمون، با قوای موجودشان در دیلمان سلماس به کهنه شهر حمله میکنند. وثوقالممالک با ۱۰۰ نفر قزاق درکهنه شهر بعد از باخبر شدن از نتیجه ملاقات این دو نفر به سمت سلماس متواری میشود. سورمه با برادرش برای بردن جنازه مارشیمون به کهنه شهر میروند. حمله سنگینی به کهنه شهر شروع میشود. اهالی کهنه شهریها با تمام توان مقاومت میکنند. مهاجمین به هدایت آسوریها و ارمنیهای اهل کهنه شهر و یهودیهای ساکن آنجا راهنمایی شده، دیوارها را سوراخ میکنند تا خود را به جنازه مارشیمون رسانده آن را به خسروآباد میبرند. جنازه را در کلیسای آنجا دفن نموده در مراجعت کهنه شهر را به آتش میکشند.
۲۷/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۴ جمادیالثانی ۱۳۳۶٫ ق ۱۷ مارس ۱۹۱۸٫ م) روز دوشنبه. مارشیمون رهبر روحانی ارامنه به همراه ۹۲ تن یا به قولی ۱۱۰ تن از آسوریان سواره به دیدار نماینده کارگزاری آذربایجان در دیلمقان سلماس میروند. پس از صحبتهای طولانی نتیجه را به بعد از ملاقات با سیمتقو واگذار مینماید. در این دیدار به همراه مارشیمون ۳۰۰ نفر سوار و افرادی چون سرگردگریسی، ستوان مک داول، سرهنگ کوندرا تف و چهار افسر دیگر روس به همراه وی بوده و امنیت جانی مارشیمون را برقرار میکردند؛ و برادر مارشیمون نیز ۱۵۰ سوار در این مأموریت اسکورت وی بودند. مارشمعون با سیمتقو پس از ساعتها مذاکره و گفتگو تصمیم نهایی را اخذ کرده و از جلسه خارج میشوند.
در همین لحظه سیمتقو با شلیک یک گلوله که از قبل با سواران خود قرار گذاشته بود، مارشیمون را هدف قرار میدهد. تفنگچیان سیمتقو که در پشتبامها کمین کرده بودند، یکباره برخاسته همه نفرات مارشیمون را قتلعام مینمایند. تنها سه نفراز این مهلکه نجاتیافته و واقعه را در خسروآباد به سورمه خواهر مارشیمون و برادرش میرسانند.
۲۸/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۵ جمادیالثانی ۱۳۳۶٫ ق) روز سهشنبه. در پی کشته شدن مارشیمون از دیلمان تعداد ۱۲ نفر از سواران آسوری نامه سورمه خانم خواهر مارشمعون را به شهرهای اورمیه و سلماس میبرند. حمله مجدد جیلوها به مردم بیگناه کهنه شهر آغاز میشود. از سلماس تعدادی سوار نیروی کمکی به ریاست صادق خان لک به کهنه شهر اعزام میشود و آنها نیز به همراه مردم کهنه شهر مردانه در مقابل جیلوها میجنگند. آن روز تا شب در مقابل حملات بیامان جیلوها ایستادگی میکنند. در همان روز در اورمیه مسیو نیکتین، نفر فرستاده و حاجآقا بیک مویدالتجار را دستگیر و تحویل پطرس ارمنی مینمایند.
۲۸/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۵ جمادیالثانی ۱۳۳۶٫ ق) روز سهشنبه. آخر سال که مردم تمام نقاط ایران برای شادی چهارشنبه سوری آماده میشدند. خبر شوم کشته شدن مارشمعون در شهر اورمیه پخش میشود. این خبر همچون آتشی بر خرمن بخت مردم میافتد. تمام افراد ارامنه و جیلوها که قریب به ۲۰۰۰۰ نفر مسلح بودند، همگی دست به سلاح برده و کشتار انسانی را آغاز میکنند. در آن شب هیچچیز جز صدای ناقوس مرگ در شهر حاکم نبود. صدای سفیر گلوله بود و ضجه و شیون زنان و کودکان. تنها در شب چهارشنبهسوری تعداد ۱۰۰۰۰ نفر انسان بیپناه در اورمیه به دستور پطرس و همکارانش اشرار ارامنه قتل و عام میگردد؛ که درنتیجه آن شهر مبدل به گورستان میشود.
روز چهارشنبه سال ۱۲۹۶ تراژدی قتل عام انسان در اورمیه
۲۹/۱۲/۱۲۹۶٫ ش (۶ جمادی الاخر ۱۳۳۶٫ ق) روز چهارشنبه. فاجعه عظیمی در اورمیه بپا میشود، جسد ده هزار انسان ناشی از کشتار ارامنه و جیلوها بر روی زمینمانده بود. بیشتر خانوادهها قطع النسل شده بودند. کسی نبود برای مردگان خود بگرید یا کشتهشدگان را دفن کند. درهمان روز باباخان عظیم السلطنه سردار، توسط جیلوها دستگیر میشود. جیلوها قصد از بین بردن (کشتن) او را داشتند که سرهنگ کوزمین روسی از سران ارامنه برای حفظ ظاهر مانع این کار میشود و سردار را از دست آنها رهانیده و آزاد میکند.
پژوهشگر تاریخ معاصر اسفندیار حاجیلو .
منبع: روزشمار تقویم تاریخ آذربایجان چاپ ۱۳۹۳ اسفندیار حاجیلو